کد مطلب:298695 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

تحریف در تاریخ اسلام


قبل از بررسی زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام، لازم است، اشاره ای به واقعه نگاری در عصر خلافت شیخین و ادامه ی آن در دوران اموی و عباسی شود.

مشكل عمده ای كه در مطالعه ی تمامی ادوار تاریخ، خصوصاً تاریخ صدر اسلام و زندگانی ائمه معصومین علیهم السلام به وضوح به چشم می خورد، تحریف در بیان وقایع و حوادث می باشد و با دو دسته مورخین مواجه می شویم:

1- مورخینی كه با عدوات دشمنی در مورد آنان سخن گفته اند و تعصب فكری و جانبداری از حكومت وقت و یا فشار افكار سیاسی آنها را از بیان حقایق باز داشته است.

2- مورخینی كه علاقه و جانبداری شدید آنان نسبت به معصومین- علیهم السلام- در برخورد با وقایع به اغراق گویی پرداخته اند.

مشاهده ی روایات مختلف و بعضاً متناقض در مورد حوادث مهمی كه شایسته غفلت و نسیان نمی بود، چون در تاریخ رحلت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و مدت زندگانی


دخت گرامیش، حضرت زهرا علیهاالسلام هشداری است كه در بررسی و تحلیل تاریخ باید دقّت بیشتری مبذول دارد. [1] .

شروع تحریف حقایق و به دنبال آن، جعل احادیث، یك سیاست برنامه ریزی شده ای بود كه گستاخانه آن را در حضور رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله كه در حال ارتحال بودند و مانع ثبت وصیت وی شدند، به اجرا درآمد. [2] .

در زمان ابوبكر برای اولین بار تفسیر و بیان مفاهیم قرآنی بر خلاف واقع در اغراض سیاسی مورد استفاده قرار گرفت.

از جمله تأویل و تفسیر ابوبكر از حدیث «لانُوَرِّثُ، ما تَرَكْناهُ صَدَقَه» [3] كه در بیان این حدیث توسط پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نیز جای شك و تردید است. چنانكه حضرت فاطمه علیهاالسلام با شنیدن این حدیث از ابوبكر فرمود: «لَقَدْ جِئْتَ شَیئاً فَریاً...» [4] به تحقیق یك سخن دروغی را (به خدا و رسولش) نسبت داده ای.


و حضرت طی خطبه ای كه در مسجد النبی ایراد فرمود، این سیاست مزورانه حكومت را تقبیح و محكوم نمود.

به عنوان مثال، نمونه از سیاست جمع آوری احادیث را با سند معتبر از عایشه نقل می كنیم:

از عایشه نقل شده است: شبی پدرم (ابوبكر) را دیدم كه بسیار نگران و منقلب بود، از او پرسیدم آیا به شما چیزی رسیده است كه نگرانید. وقتی صبح شد. (پدرم) گفت: دخترم آنچه حدیث از رسول خدا نزد توست برایم بیاور. پانصد حدیثی كه نزدم بود، آوردم، او (ابوبكر) همه ی آنها را در آتش سوزانید، علت را پرسیدم، جواب داد: ترسیدم بعد از من این احادیث كه از افراد موثق می باشد به دست افراد نامطمئن برسد. [5] .

بعد از ابوبكر سیاست وی توسط عمر ادامه یافت. او ابتدا در مورد حفظ احادیث نبوی با صحابه مشورت نمود و نگهداری احادیث سفارش كرد، ولی پس از مدتی به مسلمانان گفت: توجه به احادیث شما را چون امتهای گذشته از كتاب آسمانی خود غافل می سازد و من هرگز كتاب خدا را با


چیزی دیگر درهم نمی آمیزم!. [6] .

وی با سوزاندن احادیث و توقیف صحابه و راویان، سیاست خود را عملی ساخت. [7] .

حكومت در مقابل سیاست محو احادیث، احادیث جعلی را جایگزین نمود. از جمله شخصیتی كه در جعل احادیث به حمایت از اولین حكومت سنت شكن، نقشی اساسی ایفاء نمود، عایشه است. و احادیث وی یكی از مصادر مهم تاریخ صدر اسلام می باشد. [8] .

به عنوان مثال: روایاتی كه از وی نقل شده است: پیامبر فرمود: «... عمر با من است و من با عمرم، پس از من هر جا باشد، حق با اوست!». [9] و اینكه پیامبر فرمود: «... هیچ كسی را در مصاحبت خویش، بهتر از ابوبكر ندیدم!». [10] .

حضرت علی علیه السلام بسیار كوشیدند، احادیث و روایات جعلی رایج بین مسلمانان را از بین ببرند روزی سٌلِیم بن قیس به حضرت فرمود: مطالب بسیاری از


تفسیر قرآن و حدیث پیامبر در بین مردم شایع است كه با گفته شما مخالفت دارد، حضرت در جواب فرمودند: آنچه در دست مردم است، مخلوطی از حق و باطل، راست و دروغ، ناسخ و منسوخ... و مطالب موهوم می باشد. [11] .

حضرت به راویان فرمودند: از بیان احادیث غیرمطمئن و ناموثق خودداری كنید و تا به صحت حدیث و روایت اطمینان پیدا نكنید برای مردم آنرا نگوئید و نقل نكنید، آیا دوست دارید كه خداوند و رسولش دروغگو درآیند. [12] .

سیاست تحریف حقایق و جعل احادیث، در عصر اموی و عباسی با شدت بیشتری ادامه یافت خصوصاً در عصر اموی، توسط پیشوای آنان معاویة بن ابی سفیان، [13] كه با این سیاست خود تلاش كرد، محبوبیت و تقدس اهل بیت رسول خدا و ائمه معصومین را از قلوب مسلمین بزداید و آنها را از جامعه ی مسلمین دور كند. [14] .



[1] ر. ك: ماجراي سقيفه، صص 22-23.

[2] ر. ك: صحيح بخاري، تأليف امام بخاري (متوفاي سال 256 هجري)، با شرح و تحقيق شيخ قاسم شماعي رفاعي، دارالعلم، بيروت- لبنان، (1407 ه 1987 م) چاپ اول، جلد ششم، ص 11. در اين صفحه آمده است: «...اُشْتُد برسول اللَّه- صلي اللَّه عليه و آله- وَجعُهُ فَقال اِئتوني اُكْتُبْ لَكُمْ كِتاباً لَنْ تَضِلّوا بَعدَهُ ابداً فَتنازَعوا و لا يَنبغي عنهُ نَبِيّ تَنازَعُ فَقالوا ماشَأنُهُ أهَجَراسْتَفْهِمُوهُ فَذَهَبُوا يَرُدُّون علَيه». ترجمه:

چون بيماري پيامبر شدت يافت فرمودند قلم و كاغذي بياوريد تا عهدي بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد كه سر و صداي اختلاف و خصومت بين حاضرين بالا گرفت و اين صدا شنيده شد كه تب بر پيامبر غالب شده است و آن حضرت هذيان مي گويد، كه پيامبر ناراحت شدند و فرمودند: از نزد من برويد.

[3] شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، به تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، منشورات مكتبة آيت اللَّه العظمي المرعشي النجفي، قم، ايران، 1404 ه ق، جلد شانزدهم، ص 224.

[4] شرح ابن ابي الحديد، جلد شانزدهم، ص 212.

[5] ر. ك: تذكرة الحُفّاظ، امام أبو عبداللَّه شمس الدين ذهبي، داراحياء التراث العربي، بي نا، بي تا، جلد اول، ص 5. در اين صفحه آمده است: «... قالت عايشة جمع الحديث عن رسول اللَّه- صلي اللَّه عليه و آله- و كانت خمسائة حديث فبات ليلة يتقلب كثيراً قالت فغمني فقلت أتتقلب شكوي او شيٌ بلغك؟ فلما اصبح قال اي بنية هلمي الاحاديث التي عندك فجئته بها فدعا بنار فحرقا، فقلت لم احرقتها؟ قال خشيت ان اموت و هي عند فيكون فيها احاديث عن رجل ائتمنة و وثقت ولم يكن كما حدثني فاكون قد نقلت ذاك فهذان يصح والله علم».

و هم چنين جهت اطلاع بيشتر در زمينه ي تحريف احاديث رجوع شود به: آتش به خانه ي وحي، سيّد محمد حسين سجاد، نشر خرم، قم، 1376، چاپ اول، صص 195- 192.

[6] ر. ك: تذكرة الحفاظ، جلد اول، ص 7. در اين صفحه آمده است: «... قالوا نعم تكرمة لنا قال و مع ذلك انكم تأتون اهل قرية لهم روي القرآن كدوي النحل فلا تصدوهم بالاحاديث فتشغلوهم جردوا القران واقلوا الرواية عن رسول اللّه و انا شريككم...».

[7] تذكره الحفاظ، جلد اول، ص 7. در اين صفحه آمده است: «... عن عمر حبس ثلاثة ابن مسعود و اباالدرداء و ابامسعود الانصاري فقال قد اكثرتم الحديث عن رسول اللّه...». عمر كساني را كه احاديث بسيار از رسول خدا مي دانستند چون، ابن مسعود، ابادرداء و مسعود انصاري را در مدينه حبس كرد...

[8] ر. ك: نقش عايشه در تاريخ اسلام، سيد مرتضي عسگري، ترجمه ي عطاء محمد سردارنيا، انتشارات مجمع علمي اسلامي، 1342، جلد اول، ص 133.

[9] تاريخ طبري «الرسل والملوك» تأليف محمد بن جرير طبري، ترجمه ي ابوالقاسم پاينده، انتشارات اساطير، 1362، چاپ دوم، جلد چهارم، صص 1317- 1316.

[10] تاريخ طبري «الرسل والملوك» تأليف محمد بن جرير طبري، ترجمه ي ابوالقاسم پاينده، انتشارات اساطير، 1362، چاپ دوم، جلد چهارم، صص 1317- 1316.

[11] ر. ك: اسرار آل محمد صلي اللَّه عليه و آله، تأليف سليم بن قيس، (متوفاي 90 ه ق) بي جا، بي تا، چاپ هفتم، ص 60.

[12] ر. ك: تذكرة الحفاظ، جلد اول، ص 13.

[13] در كتاب آتش به خانه وحي، ص 195 در مورد سياست «جعل حديث» توسط معاويه آمده است كار را بدآنجا رساند كه ابوهريرة بيش از پنج هزار و سيصد حديث و عبدالله بن عمر بيش از دو هزار و سرانجام عايشه و اَنَس بن مالك هر يك بيش از دو هزار و سيصد حديث به دروغ به پيامبر صلي اللَّه عليه و آله نسبت دادند!!».

[14] ر. ك: از آگاهان بپرسيد، تأليف محمد تيجاني سماوي، ترجمه ي محمد جواد مهري، بنياد معارف اسلامي، قم، 1371 چاپ اول، ص 159.